nafas
از غم خبری نبود اگر عشق نبود بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود از آینهها غبار خاموشی را در سینهی هر سنگ دلی در تپش است بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ از دست تو در این همه سرگردانی
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
این دایرهی کبود، اگر عشق نبود
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
نوشته شده در دوشنبه 90/8/30ساعت
4:20 عصر توسط هستی نظرات ( ) | |
قالب : پیچک |